تحولات لبنان و فلسطین

خالد الحسن فرمانده تیپ الباقر وابسته به مقاومت مردمی می‌گوید: وقتی مسئول عملیات و فرمانده ما به ما اطلاع می‌داد حاج قاسم هم حضور دارد، به محض شنیدن مسئله حضور حاج قاسم در اتاق عملیات روحیه ما از صفر به هزار می‌رسید.

هرجا حاج قاسم حاضر بود مطمئن بودیم پیروزیم/ خبر شهادت سلیمانی از شهادت پدر و برادرم سخت‌تر بود

یکی از ابتکارات سردار شهید قاسم سلیمانی در سوریه و در مقابله با گروه‌های تروریستی تکفیری، تشکیل بسیج مردمی و شکل دهی به گروه‌های مقاومت مردمی سوری بود.

این گروه‌ها و فرماندهان آنها از نزدیک‌ترین گروه‌هایی بودند که با نیروهای ایرانی کار کردند که از جمله آنها می‌توان به تیپ الباقر(ع) اشاره کرد که فرماندهی آن را حاج «خالد الحسن» برعهده دارد.

این فرمانده سوری در گفتگو یی به بیان خاطراتی از حضور در کنار سردار شهید قاسم سلیمانی پرداخته است.

* ایران از چه زمانی برای کمک به دولت و ملت سوریه برای مقابله با گروه‌های تکفیری وارد شد و نقشی که حاج قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس و در واقع نماینده ایران در این صحنه ایفا کرد چقدر تاثیرگذار بود؟

تقریبا از اوایل ۲۰۱۳ جمهوری اسلامی ایران اقدام به ارسال مستشاران خود به سوریه کرد، که در راس آنها شهید حاج قاسم سلیمانی بود. زمانی که حاج قاسم سلیمانی به فرودگاه دمشق رسید، جنگ با تکفیری‌ها که برای بستن جاده فرودگاه بین المللی دمشق تلاش می‌کردند، در جریان بود.

حاج قاسم به محض رسیدن، با رئیس‌جمهور سوریه هماهنگ شد و به همراه شماری از مستشاران، کار خود را برای مقابله با تکفیری‌ها از جاده فرودگاه بین المللی دمشق و منطقه سیده زینب(س) و اطراف آن آغاز کرد

* روابط سردار سلیمانی با فرماندهان سوری چطور بود و آنها چه دیدگاهی نسبت به ایشان داشتند؟

 روابطی که ما به عنوان نیروهای همطراز و نیروهای عشایر سوریه به طور اعم و در حلب به طور اخص با حاج قاسم سلیمانی داشتیم، روابطی عالی بود، روابط منحصر به فردی میان ما و شهید حاج قاسم سلیمانی شکل گرفته بود. او حامی اصلی و پشتیبان محوری بسیج عشایر سوریه و دفاع از وطن و خاک و ناموس و از وجب به وجب سوریه به شمار می‌رفت.

حاج قاسم به این دلیل موفق به انجام این کار شد چون او حاج قاسم سلیمانی بود، شخصیتی که در تاریخ تکرار نشدنی است. بسیجی که او علیه گروه‌های تکفیری ایجاد کرد به همه ثابت کرد که جنگ سوریه، جنگ خیر و شر است.

سوریه جریان داشت که گاهی روزهای خیلی سختی را برای این کشور رقم زد. از نگاه شما کدام یک از این درگیری‌ها از بقیه سخت‌تر بود؟

ما بین سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ وارد نبردهای مختلفی از جمله آزاد سازی البوکمال و دیرالزور شدیم. سال‌های ۲۰۱۳، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ دشوارترین سال‌هایی بود که به طور خاص در حلب و به طور عام در تمام سوریه پشت سر گذاشتیم، برای ما، ارتش یا نیروهای متحد که در کنار ما می‌جنگیدند این شرایط وجود داشت.

ما تعداد کمی بودیم اما وعده خداوند را در پیروزی در میدان به همراه داشتیم، در زمان آماده سازی برای جنگ یا در ابتدای جنگ وقتی سید جواد که مسئول عملیات بود به ما اطلاع می‌دادکه حاج قاسم هم حضور دارد، به محض شنیدن حضور حاج قاسم در اتاق عملیات روحیه ما از صفر به هزار می‌رسید. صرف حضور حاج قاسم کافی بود تا این اطمینان برای تمام مبارزان به وجود آید که پیروزی در این درگیری از آن ماست.

در جنگ سال ۲۰۱۶ برای آزادی نبل و الزهرا و  نبردهای آزادسازی حومه شرقی حلب، دیرالزور و البوکمال، حاج قاسم حضور داشت و من ایشان را به چشم خود دیدم، ما در تمام این جنگ‌ها پیروز شدیم چون حاج قاسم شخصاً در اتاق عملیات حضور داشت.

* شما تا پیش از این ماجراها هم حاج قاسم را می‌شناختید؟ اولین بار که با ایشان آشنا شدید؟

اولین بار درسال ۲۰۱۳ حاج قاسم را از دور دیدم یعنی وقتی که ما در مراحل اولیه تجهیز برای بسیج و مقاومت علیه افراد مسلح و تفکیری در شهر حلب بودیم اما اولین دیداری که بین ما صورت گرفت و گفتگو کردیم، به سال ۲۰۱۶ و نبرد نصر ۱ که منجر به آزادسازی حومه جنوبی غربی حلب شد، برمی‌گردد. اولین دیدار من با شهید حاج قاسم سلیمانی آنجا صورت گرفت.

* در کنار جنبه فرماندهی و مدیریت، حاج قاسم را از نظر اخلاقی و انسانی چطور دیدید؟

حاج قاسم را باید فرماندهان و شخصیت های بزرگ توصیف کنند. در صحنه نبرد و بعد از تسلط بر هر منطقه، حاج قاسم به همه توصیه می‌کرد که از غیرنظامیان حمایت شود. در زمستان اقدام به تامین سوخت، غذا، آب و شیرخشک برای کودکان می‌کرد. همه اینها از توصیه‌های او بود.

در جنگ شرق حلب، رسانه‌های جهانی آشپزخانه‌ای را به تصویر کشیدند که او ظرف ۶ ساعت در این مکان برای ۳۰۰ نفر آواره غذا تهیه کرد، این یکی از بزرگترین آشپزخانه‌های حلب است.

*شهادت حاج قاسم روی بسیاری از دوستداران و همرزمانش اثر گذاشت و آنها را ناراحت کرد، شما وقتی خبر شهادت ایشان را شنیدید چه حالی داشتید؟

من جزو کسانی هستم که گروه‌های مسلح تکفیری جنایاتی را در حق من و خانواده‌ام مرتکب شده‌اند، به من گفتند پدرم بعد از ۱۲ روز اسارت به دست جبهة النصره به شهادت رسید، برادر بزرگم و پسرعموهایم هم شهید شدند و خانواده‌ام هم از محل سکونتشان اخراج شدند، اما شهادت حاج قاسم سخت‌ترین خبر برای من بود.

برای من و قبیله‌ام یک افتخار است که درباره چنین شخصیت عظیمی سخن بگوییم، من خداوند را شاکرم که در زمان حیاتم با چنین انسان بزرگی دیدار کرده بودم.

منبع: تسنیم

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.